کد مطلب:149447 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:120

فلسفه ی جنگ نور و ظلمت در میان بشر
ص 162: فجیرة كربلا كانت قدیما من معاهد الایمان بحرب النور و الظلام، و كان
حولها اناس یؤمنون بالنضال الدائم بین اورمزد و اهرمان [1] (دو علم افراشت اسپید و سیاه...) و لكنه كان فی الحقیقة ضربا من المجاز و فنا من الخیال. و تشاء مصادفات التاریخ ان لا تری هذه البقاع آمنت باورمزد و اهرمان حربا هی اولی ان تسمی حرب النور و الضلام من حرب الحسین و مقاتلیه [2] (فلسفه ی اینكه امام حسین در نزدیك ایران مدفون شد) و هی عندنا اولی بهذا الاسم من حرب الاسلام و المجوسیة فی تلك البقاع و ما وراءها من الارض الفارسیة، لان المجوسی كان یدافع شیئا ینكره، ففی دفاعه شی من الایمان بالواجب كما تخیله و رآه [3] (و حتی مشركین بدر و احد هم غیر رؤسایشان روی عقیده می جنگیدند).


[1] [و سرزمينهاي اطراف كربلا از دير زمان مهد ايمان به مبارزه ي نور و ظلمت بود، و در اطراف آن مردمي بودند كه به درگيري دائمي ميان اهورامزدا و اهريمن (نور و ظلمت، خدا و شيطان) ايمان داشتند.].

[2] [ولي در حقيقت اين نوعي مجاز و پندار بود، و حوادث تاريخي خواهان آن نبود كه اين سرزمينهايي كه به اهورامزدا، و اهريمن ايمان دارد شاهد جنگي باشد كه بهتر است آن را جنگ نور و ظلمت ناميد، جنگ حسين و قاتلانش.].

[3] [و اين جنگ نزد ما به اين نام شايسته تر است از جنگ اسلام و مجوس كه در اين سرزمينها و اطراف آن از زمينهاي فارسان صورت گرفته است، زيرا يك مجوسي با چيزي مبارزه مي كند كه در اعتقاد خود آن را نپذيرفته، لذا در دفاع وي چيزي از ايمان نسبت به آنچه پنداشته و معتقد است وجود دارد.].